سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرخوری، حجاب تیز فهمی است [امام علی علیه السلام]
گوکه در گذرزمان

مکان ورزشی: 

در کنار مسجدقدیم (مکان مسجد جدید)زمین ورزشی وجود داشت که در آن فوتبال یا والیبال بازی می شدوتقریبا در بعد از ظهرخیلی شلوغ می گشت .بعلاوه اقای حسن احمد پور اولین کلوپ پینگ پونگ را در سال1363در گوکه ایجاد کردند.که خیلی علاقمند داشت و خیلی ها با هم به بازی می پرداختند.

نمایی از اولین کلوپ ورزشی پینگ پونگ در پایین محله گوکه

از راست به چپ:بهمن احمد پور-احسان پورغلام-راشیدنوری-شهرام فلاح کریمی

علاوه بر پینگ پونگ فوتبال گل کوچک ووالیبال نیز در چند نقطه از گوکه بازی می شد که علقهمندان زیادی داشت.

بازی های محلی جالب

بازی های آن روز چیز زیادی نمی خواست . هفت قطعه سنگ کوچک تخت تر و تمیز و توپی کوچک و زرد و بازی گروهی  –الک دولک وقایم باشک ... اینها که جور می شدند بچه های قدیمی محل دور هم جمع می شدند . بساط خنده و شادی هم تا ساعتها پهن می شد . بازی هایی که نسل به نسل منتقل شده بود و با کمترین هزینه بیشترین وقت بچه ها می گرفت .

آن زمان وقتی دخترها و پسرها دور هم جمع می شدند تا با وسایل ابتدایی و کم قیمت تمام هوش و زیرکی  شان را بکار می بردند تا هفت سنگ چیده شده روی هم را با توپ کوچک شان شکار کنند یا با بستن چشم ها و فقط با تیزکردن گوش ها یشان همدیگر را پیدا می کردند لذت کودکی با تمام وجود حس می شد .

 

  قیش بازی......(بازی با کمر بند)

ازجمله بازیهای معروف و سنتی روستا ( قیش بازی بود ) که بسیار مهیج ودر عین حال کمی خطرناک بود . زیر 10 ساله ها کم بازی می کردند فقط به تماشا می نشستند ولی بزرگترها و جوانان محل عاشق این بازی بودند . دایره نسبتا بزرگی که کمربند را روی خط دایره داخلی قرار می دادند و گروه بیرون دایره بایستی طوری کمربندها را بردارند که پای بازیکن داخلی به پاهایشان نخورند . وقتی هم کمربندها شکار می شد صدای جیغ و داد بچه های داخل دایره تا فرسنگ ها شنیده می شد .بعضی ها زرنگی می کردندوپاهایشان کارتن پیچ می کردند تا پاهایشان درد نگیرد.چون طبق قانون بازی ضربه باید ار کمر به پایین زده می شد.

گل یا پوچ

در زمستان که شبها بلند بود مردم در قهوه خانه ها دور هم جمع می شدند وپس از یار کشی گل یا پوچ بازی می کردند که یک بازی هوشی محسوب می شد.

ورزه جنگ

یکی از سرگرمی های مردم محل بعد از درو برنج ورزه جنگ(جنگ گاوهای نر)با هم بود که علاقمندان فراونی هم داشت.

آغوز بازی(گردوبازی)

بارسیدن گردو بازی با گردو گرم گرم بود که در آن بچه ها ضمن تحرک بدنی وپس از بازی گردوها می شکستند ومی خوردندکه بسیار مقوی بود.در زمان قدیم در هر خانه ای حد اقل یک درخت گردوی بسیار بزرگ بود که گردوی خانواده را تامین می کرد.در زمان بارش باران صبح زود از خواب بیدار می شدیم وبه اصطلاح محلی آغوز واموجی (پیدا کردن گردو )می رفتیم.هر کس زودتر به پای درخت گردو می رسیدحس می کرد که انگار در بازی های المپیک اول شده است.

چورچوری

که یک بازی بیشتر دخترانه بود وبا پنج سنگ کوچک بازی می شد.

و اما حالا ...

حالا دیگر این حس خوب کمتر دیده می شود . حالا دیگر کسی از بچه ها حتی اسم این بازیها را هم نشنیده اند و در دنیایی بی هویت کودکی شان دنبال بازی های وارداتی خشن می روند . انگار حالا پدرومادرها هم با چند سال پیش خیلی فرق کرده اند و برای ساکت کردن بچه هایشان نشاندن آنها پای چند فیلم کارتونی یا بازیهای رایانه ای را انتخاب کرده اند . شاید با این باور که در مسیر مدرنیته بودن هستم یعنی می خواهیم پوسته سنتی را بشکافیم و لباس نو به تن کنیم . مدرن شدن حتما چیز خوبی است . هیچکس هم مخالفش نیست اما اگر قرار باشد به بهانه مدرن شدن همه چیزهای خوبمان را از دست بدهیم آنوقت گره در کار می افتد . بازی یعنی به کار انداختن فکر ، یعنی پیداکردن راهی برای برنده شدن در یک رقابت سالم . بازی یعنی یادگار باارزش پیشینیان برای سرگرم بودن و تربیت جسم ، شاید معنی بازی از این تعریف بیشتر باشد اما هرچه هست بازی فرصتی است برای کودک بودن . همان ارزشی که باشتاب در حال فراموش شدن است .

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط عبدالرضا(راشید )نوری 93/10/19:: 4:36 عصر     |     () نظر


ابزار وبلاگ
طراحی سایت